زمانی که تفسیر غلطی از بازی های کلاسیک ارائه می شود، شخصیت های محبوب بازی های کامپیوتری مانند Pac-Man و Donkey Kong آن را به عنوان اعلام جنگ می پندارند و همانند موجودات بیگانه به زمین حمله میکنند …..
فیلم دوبله فارسی کامل و بدون حذفیات «پیکسل ها»
دوبله شده توسط استودیو دوبلاژ قرن21 // مدیر دوبلاژ : شروین قطعه ای
گویندگان: منوچهر والی زاده , مریم شیرزاد , تورج مهرزادیان و …
نسخه هایی که با این نماد
CC
نشان داده شدهاند شامل زیرنویس چسبیده فارسی هستند که در زمان پخش قابل فعال سازی
هستند.
کیفیت:
WEB-DL 2160p 4K
حجم :
4.85 گیگابایت
انکودر:
YIFY
آدام سندلر ديگر قادر به ادامه دادن نيست. سندلر، که زمانی برای خودش غول گيشه بود، در سالهای اخير به شدت افول کرده است، به طوری که ديگر قادر به ارائه يک فيلم قابل ديدن نيست. آخرين کار وی، «پيکسلها»(Pixels)، ادای دينی به ديوانگی بازیهای ويدئویی اوايل دهه ۱۹۸۰ ميلادی، چيزی غير از يک نوستالژی و چند اتفاق پيش افتاده ديگر نيست. فيلمنامه اين اثر تحقيقاً حائز احمقانهترين مفهومی است که هاليوود از زمان نخستين فيلم «تبديل شوندگان»(Transformers) به بعد ارائه کرده است. محدوديتهای درجه بندی PG باعث شده است که سبک کمدی گستاخانه سندلر بسيار آبکی دربيايد. «کاراکترها» از کمی آزاردهنده تا غيرقابل تحمل متغيرند- اين فيلمی است که در آن میتوان بيننده را به خاطر طرفداری از آيکونهای بازیهای ويدئویی در از بين بردن بشريت بخشيد. خدا به دادمان برسد اگر قرار باشد بهترين ناجیمان سندلر باشد.
داستان «پيکسلها» اصلاً مؤلفههای يک فيلم بلند داستانی را ندارد و اين فرضيه به خوبی در طول فيلم ثابت میشود. بيگانگان فضایی فيلم ويدئویی تورنمنت بازيهای ويدئویی ۱۹۸۲ را تفسير میکنند و از بازسازیهای غول پيکر Pac Man، Donkey Kong، Centipede، Galaga و .... به عنوان بخشی از نقشه خود برای تصاحب زمين استفاده میکنند. شکست دادن آنها بر عهده سندلر و گروهش است. فکر کردن درباره منطق اين قضيه ممکن است باعث آنوريسم مغزی شود. در واقع، تماشای اين فيلم ممکن است باعث آنوريسم مغزی شود، البته اگر بتوانيد به اندازه کافی بيدار بمانيد.
مطمئن نيستم که چه کسی فکر کرده ایده این فیلم ايده خوبی است و چراغ سبز ساخت آن را نشان داده است. اين فيلم کمترين جذابيتی برای افراد کوچکتر از هم دوره بازی die-hard (جان سخت) ندارد. و چند نفر از هم دورهای های بازی جان سخت برای تماشای فيلم به سينما میروند؟ و از اين بدتر، مؤلفه مثبت نوستالژی توسط سندلر، که دلقک بازیهايش جلوی دوربين به اندازه تلاشهای لوسش برای خانوادگی کردن شوخیهايش خسته کننده شده است، خنثی شده است. حتی کوين جيمز، که من در حالت عادی دوستش دارم، وصله ناجوری است و بيشتر شبيه کريس کريستی[۲] شده است که برای نشستن دنبال يک ميز عسلی کوچولو میگردد.
انتظار در برخی قسمتها شايد اين بوده که جلوههای ويژه میتوانند حداقل کمی جذابيت بصری به «پيکسلها» بدهند. متأسفانه، تصاوير کامپيوتری بيشتر توی ذوق میزنند تا اين که پيشرفته باشند. «پيکسلها» اثری شلخته و شلوغ است، انگار که طراح گرافيک آن، لايت برايت، دچار حمله صرع بوده است. بله، اين بازیهای ۸ بايتی در اوايل دهه ۱۹۸۰ ميلادی بسيار پرطرفدار بودند، اما میشد با خراب کردن نتايج کار کمی چاشنی خنده قاطی آن کرد. پول دادن برای تماشای اين فيلم در قالب سه بعدی، پول دور ريختن است.
صحنههای به اصطلاح «اکشن» فيلم، که در آنها سندلر و افرادی مانند جيمز، پيتر دينکلیج، ميشل موناهان و جاش گاد از سلاحهای بزرگ برای از بين بردن مهاجمها استفاده میکنند به قدری غيرواقعی در آمدهاند که نمیتوان از آنها لذت برد. همه چيز ديوارنوشت های بی معنی هستند. حتی بدترين فيلمها معمولاً تلاش کمی میکنند تا منطقی به نظر برسند، اما «پيکسلها» انگار به حماقت خود میبالد. سکانسهای دراماتيک و رومانتيک به قدری چرت هستند که باعث شدند دلم برای صحنه های بين پادم و آناکين[۳] تنگ شود.
سندلر و کارگردان کريس کلمبوس شايد فکر میکنند که دارند به بازیهای عصر کنسولی ادای دين میکنند. در واقع، آنها باعث شدهاند که افراد بعد از تماشای اين فيلم نفس راحتی بکشند که بالاخره اين فيلم تمام شده است. وقتی که ستاره های هاليوود با ايده های بد کار میکنند، در نقشهای نامناسب ظاهر میشوند و همه چيز را فدای توليد میکنند اين اتفاق رخ میدهد. بازی تمام شد!
--------------
[۱] بازی آرکید یک دستگاه مرتبط با سرگرمی سکهای (همچنین کارتی و اسکناسی) که معمولاً در اماکن عمومی مانند رستورانها، کافهها و بخصوص محلهای برگزاری بازیهای ویدئویی کار گذاشته میشود. اکثر بازیهای آرکید شامل بازیهای ویدئویی، ماشین پینبال، جوکباکس، بازیهای الکترومکانیک و سرگرمی جرثقیل چنگکی کالا هستند. عصر طلایی بازیهای آرکید از اواخر سال ۱۹۷۰ شروع شده و تا اواسط سال ۱۹۹۰ ادامه داشت. اما این دستگاهها با روی کارآمدن کنسولهای بازی خانگی محبوبیت خود را کمکم از دست دادند.
داستان در مورد چهار برادر جهش یافته لاکپشتی است. لئوناردو ، رافائل ، داناتلو و مایکل آنجلو. چهار برادر توسط استادشان اسپلینتر آموزش دیده اند و حالا میخواهند در برابر دشمنشان شردر از شهر محافظت کنند.
داستان در مورد یک مامور درجه ی یک و همه فن حریف و مافوق بشر و ... ارتش اسرائیل هست که از کشت و کشتار خسته شده و می خواد به آروزهاش برسه تا این که به جنگ ادامه بده! میزنه و این آقا میتونه خودشو گور به گور کنه بره آمریکا و تو یه آرایشگاه مشغول بشه اما ...
«ناتالي» (دياز)،«ديلن» (باريمور) و «الکس» (ليو)، براي مردي به نام «چارلي» (با صداي فورسايت) کار مي کنند که هرگز با کارمندان خود رو در رو ملاقات نمي کند. در مأموريت اين بار، «اريک ناکس» (راکول)، يکي از نوابغ فن آوري هاي الکترونيک ربوده شده و «راجر کوروين» اهريمني (کوري) مظنون شماره ي يک تلقي مي شود...
«برت رید» (ست روجن) در ظاهر یک روزنامه نگار است اما گاهی نقاب به چهره میزند و به مبارزه با افراد شرور شهر می پردازد و مردم این ابرقهرمان را زنبور سبز می نامند. کارته کاری بنام «کاتو» (جی چو) نیز در این راه به او کمک میکند. از طرفی روزنامه نگار کنجکاوی بنام «لنور کیس» (کامرون دیاز) قصد دارد که …
دهه ي ۱۸۶۰. «جيمز وست» (اسميت) و «آرتيموس گوردون» (کلاين) دو مأمور فدرال با ويژگي هاي کاملا متضاد هستند. رئيس جمهور ايالات متحد از آن دو دعوت مي کند تا نابغه اي با مقاصد شيطاني به نام «دکتر آرليس لاولس» (برانا) را بيابند و دستگير کنند...
«کارمن» (وگا) و «جونی» (سابار)، خواهر و برادری هستند که باید جان پدر و مادر جاسوس شان ، «گره گوریو» (باندراس) و «اینگرید کورتس» (گاگینو) ، را نجات بدهند و …
میلو بوید یک جایزه بگیر هست که این بار قرار هست بابت دستگیر کردن کردن همسر سابق خودش یعنی نیکول هارلی که یک خبرنگار است ۵۰۰۰ دلار دریافت کند و جدا از مبلغ خوبی که بابت اینکار نصیبش می شود یک انتقام دلچسب نیز از همسر سابقش می گیرد . اما هنگامی که وی نیکول را می بیند پای افراد دیگری به وسط کشیده می شود و حالا اینبار هر دو باید از از چنگال این افراد فرار کنند و …
چهار مرد برای اینکه زندگی شان از حالت یکنواخت همیشگی خارج شود، یک گروه در محله شان تشکیل می دهند تا به نگهبانی از آنجا بپردازند. اما بصورت تصادفی متوجه می شوند که محله آنها همینطور تمام شهر پر شده از بیگانه های فضایی که ظاهری مشابه انسان های معمولی دارند و آن ها تصمیم می گیرند زمین را از حلمه آن ها نجات دهند…
«ديلن» (باريمور)، «ناتالي» (دياز) و «الکس» (ليو)، يک بار ديگر به دفتر رئيس شان، «چارلي» (صداي جان فورسايت) فراخوانده مي شوند و در جريان تازه ترين مأموريت شان قرار مي گيرند: پيدا کردن يک جفت انگشتر که حاوي اطلاعاتي طبقه بندي شده هستند...